vendredi 29 octobre 2010

برای بازیکنانی که از قهرمانان ملی! به بازیگر یک نمایش مضحک تبلیغاتی تبدیل شدند

شاید مشکل بیشتر اینکه از کریم باقری ها باشد از خود ماست. بلیط می خریم و به تماشای بازی پیروزی استقلال می نشینیم ، انگاری که هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است. تمام بحث و توجه ما هم می شود که گل پیروزی افساید بود یا نبود. این ما هستیم که امکان می دهیم چند تازه به دوران رسیده که بیش از همه چیز به فکر کیف پولشان هستند، پایشان را روی اجساد شهیدان سبز بگذارند تا به همراه ان تنها سرمایه ملی را که برایمان باقی مانده بود به گه بکشند. پس از بازی استقلال و پیروزی نوشتم در این همه رنگ سرخ و آبی جای رنگ سبز مان و جای عزیزانی که کشته شدند خالی بود و امروز می بینیم که نتیجه آن بی توجهی چه می شود. در تاریخ ما همیشه آدمهای باد به پرچم کم نبوده اند و این بار هم تعدادشان کم نخواهد بود. این ما هستیم که باید هزینه طرفداری از دولت کودتا را چندان بالا ببریم که که کمتر باد به پرچمی برای منافع شخصی جرئت کند چنین وقیحانه روی اجساد عزیزان ما! با موجود کثیف و دروغگویی چون احمدی نژاد دست بدهد و یا فوتبال بازی کند و عکسی به رسم یادگاری بگیرد. این موجود پست به هر چه دست بزند به گند آلوده اش می کند. شاید بدترین چیز برای یک ملت آن باشد که چیزی که بدان افتخار کند، برایش باقی نمانده باشد و این در واقع آن بلائی است که دارد بر سرمان می آید. آن از استوانه کوروش و این هم از برخی بازیکنان سرشناس! بازیکنانی که از قهرمانان ملی! به بازیگر یک نمایش مضحک تبلیغاتی تبدیل شدند. نمی دانم بابت این بازی پولی به حسابشان واریز شده است یا نه؟ به هر حال این موضوعی نیست که تا ابد پنهان بماند. راستش کنجکاوی |آدم گل می کند تا بداند که اینها خودشان را چند فروخته اند و احمقانه تر آنکه مدعی شوند پولی نگرفته اند و تبلیغات برای ان در راه خدا بوده است.

دوستان برای اینکه این اتفاقات رخ ندهد باید از خودمان شروع کنیم و آب هم که می خوریم یادمان باشد که عده ای در کنج انفرادی افتاده اند و کسانی هستند که مدتهاست به خاطر دفاع از حق من و تو گوشه زندان به دور از عزیزانشان بسر می برند. آب که می خوریم یادمان باشد که کف خیابان هنوز از خون دوستانمان رنگین است و بچه هائی که در کهریزک بوده اند حتی در بیرون از زندان برای اینکه از آن فجایع دم نزنند، تحت فشار و تحدید هستند. آب که می خوریم یادمان باشد که حقمان را خورده اند و کف دستمان ریده اند. آری کف دستمان ریده اند و به همین دلیل به کسانی مجبورند پول نقد بپردازند تا با مسخرگی و لودگی سرگرممان کنند تا فراموش کنیم. یادمان باشد! یادمان باشد! یادمان باشد! که برای یک تظاهرات صلح آمیز چه بر سرمان آوردند.یادمان باشد که برای اینکه گفته بودیم« خدا بزرگ است » چه بر سرمان آوردند .یادمان باشد و فراموش نکنیم. قهوه تلخ را می نوشیم و به تماشای فوتبال هم می رویم ولی یادمان هست و خواهد ماند و به هر شکلی یادآوری خواهیم کرد که ما هستیم و خواهیم بود. جنبش سبز زنده و جاری است. اگر دیروز مثل توفان امروز مثل باد سرد زمستانی به صورتها خواهیم خورد تا بیدار کنیم و بیدار شویم تا بهار

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire